.:حریم امن:.

متن مرتبط با «بهمن» در سایت .:حریم امن:. نوشته شده است

شهریور ١٣٨٧ - بهمن ١۴٠١

  • چو آغازِ قصه به دستِ دوتا بود، سرانجامش این بار حکمِ خدا بودبه من یاد دادند وداعی به حرمت، نگو جز به نیکی اگر کم وفا بودتشکّر ‌کنم بابت هر چه بودی، که این حکمِ تقدیرِ زیبای ما بودرسیدن بماند به دنیای دیگر، که اینجا موازیِ بی‌انتها بودتو با دردِ من آشنایی ولیکن، و انّ مع العُسر یُسرا کجا بودپدر را بگو چشم را یادشان نیست، چه شد بعض‌ها را چه‌کس مبتلا بود؟و من دوره کردم تمامِ خودم را، تجن تا خزر راه ما هم سوا بودو من مثل حامد پس از کوچِ ری‌را، همین سِرتِرالین مرا اکتفا بودتو می‌خوانی‌اش من تو را می‌شناسم، نگفتم مقصر عزیزِ شما بودو زیباترین روزِ بهمن مبارک، که سارا غریبی چقدر آشنا بود + نوشته شده در دوشنبه دهم بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۶ ب.ظ توسط آقای زندگی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یکشنیه، یازدهم بهمن نود و چهار

  • با هر سفر که هم آغوش درد می شوممی بوسی ام به بدرقه ات مرد می شوم تا سیصد و بیست و خورده ای بشمار خوب منتعبیر خواب قصه ی برگرد می شوم باز هم تولد توست و باز شاکرآنکس که عاشقمان کرد می شوم   سلام عشق منباور کن ساعت کوک نکردم ولی ناخواسته اوایل یازده بهمن پاشدم قبل خوابت بازم بهت تبریک بگم.این کمترین کاری بود که من میتونستم بکنم.عادت قشنگ توئه که چیزای کوچیک و بزرگ میبینی و قدر شناسی.وگرنه من هیچ وقت نتونستم گوشه ای از خوبی های تو رو جبران کنم.ببخشید که نبودم.روزایی که میگذره بیشتر از آدما فاصله می گیرم.و بیشتر قدر تو رو میدونم.آدمای جوگیر، آدمای دنبال دیده , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها